اشك شب
یک اتفاق, یک احساس, یک جفت چشم عاشق, یک بغض, یک قطره زلال, قطره اشکی از برای عشق! همون اتفاق, همون بغض, همون اشک , همون احساس, اما این بار همراه سکوت, سکوت یک قلب پر از عشق, عشقی تو دل شب ستاره شده بود, دلی که یه تنهایی سکوت و به وسعت شب! "اشک شب" یک مکان دیگه برای شکستن این سکوت!
undefined undefined ماه undefined
مرداب سوگ-2

باز هم به منظره ي هميشگي مرداب نگاه ميکنم. مثل هميشه صدايي جز آواي دلنشين پرندگان نيست. با خودم فکر مي كردم اينجا انگار جز طبيعيت ديگه هيچي نيست. همون طبيعيتي که هميشه قشنگه. هموني که بارونش رو براي پنهان کردن اشکهاي عاشق گذاشته و آفتاب رو براي گرم کردن دستهاي سرد دل شكسته! قشنگي طبيعيت رو هميشگي و پايدار مي ديدم. به درختها و بوته هاي گل کنار مرداب, خيره مي شدم. انگار که هرچقدر هم توي دلت غم و ماتم باشه ميتوني همچيز رو بريزي توي مرداب و باز هم با طراوت به ادامه دادن به جستجوي بي اسرت بپردازي باز هم به دنبال نور...
1 Comments:
Anonymous Anonymous said...
kaash injori bood! man ke nemitoonam in karo bokonam! rafTm darya gooftam shayad betoonam roohiye begiramo darsamo bekhunam! vali heeeey engar bi fayde bood.. chand s@ roo masehha khabide boodamo be sedayeh mojaa goosh mikardam... amma akharesham vaghT bargashtam khune bazam harchi badbakhT dashtam bargashtan!
engar nemishe farar kard hatta tabiatam bifaydast faghat vaseh ye moddat behet joon mide!