اشك شب
یک اتفاق, یک احساس, یک جفت چشم عاشق, یک بغض, یک قطره زلال, قطره اشکی از برای عشق! همون اتفاق, همون بغض, همون اشک , همون احساس, اما این بار همراه سکوت, سکوت یک قلب پر از عشق, عشقی تو دل شب ستاره شده بود, دلی که یه تنهایی سکوت و به وسعت شب! "اشک شب" یک مکان دیگه برای شکستن این سکوت!
undefined undefined ماه undefined
...نگو چرا
دل من خاک شد و دوش به بادش دادم
مگر این غم زسرم دور شود
ولی انگار نشد
بگو ای دوست چرا دور نشد؟
جادهاي بود و خانه اي. روزي سياه پوش جواني کوبه ي خانه را زد; ميزبان پرسيد: کيست? او گفت: غم! چه مدت ماندگاري ميزبان دوباره پرسيد. جوان پاسخ گفت: تا آن زمان که راهم دهند. پس ميزبان مهرباني نمود و او را به خانه اش راه داد. در را به او گشود و جوان بساط سفر گسترد. ميزبان هيچ وقت به غم نگفت برو و هيچ وقت نخواست که او برود چون فکر مي كرد او خود روزي خواهد رفت. اما غم که اكنون پيرمرديست, هنوز سياه پوش مينشيند و صحبتهاي ميزبان مهربان را رنگ غم ميزنم.نگو چرا غم نشسته...به هر حال بيرونش کن!!
R.P.
7 Comments:
Anonymous Anonymous said...
bikhialllllllllllllll
divoone bash ta kamtar gham too sinat bemoone !!!

Anonymous Anonymous said...
سلام راضیه جان
خوبی خانوم ؟
ممنون که سر زدي و ممنون از يادگاريه زيبات
ببخش که دير اومدم !!!
خیلی خیلی قشنگ بود و جالب خانومی


به تو اي دوست سلام
دل صافت نفس سرد مرا آتش زد
کام تو نوش و دلت گلگون باد
قدري از خويش بگويم که مرا بشناسي
روزگاريست که هم صحبت من تنهاييست
يار ديرينه من درد و غم رسواييست



شاد و سلامت باشي
مراقب خودت باش
فعلا"


.:حورا:.

Anonymous Anonymous said...
shaghayegh zibast
vali az marge shaghayegh goftan dardnak ast

biayid az gusheye berkeye eshgh bar gozarim

va biyandishim ke zendegi ham zibast

chon marg ba tigheye khunine omid jan girad

..
yadat naravad "ey gol"

ke shaghayegh zibast
""am i really unknown?""

Anonymous Anonymous said...
shaghayegh zibast
vali az marge shaghayegh goftan dardnak ast

biayid az gusheye berkeye eshgh bar gozarim

va biyandishim ke zendegi ham zibast

chon marg ba tigheye khunine omid jan girad

..
yadat naravad "ey gol"

ke shaghayegh zibast
""am i really unknown?""

Anonymous Anonymous said...
اين روزا ما آدمها ، گل نميديم به دست هم ، از يادمون داره ميره دلتنگي هاي دم به دم ، اين روزا ديگه همه جا ، صحبت بي وفاييه ، ورد زبون آدما تنهايي و جداييه ، هر كي به فكر خودشه همدلي معنا نداره ، حتي ديگه بي بهونه عشق ميره تنهات ميذاره ، يكي بياد داد بزنه كه داره دوره وفا دشمني معنا نداره دنيا پر از صلح و صفاست ، من مي مونم تا كه نگن عشق ديگه بي دووم شده ، من مي مونم تا كه نگن دوره عشق تموم شده ، من مي مونم تا
كه بگم دوست داشتنم حقيقته براي اعتبار عشق

Blogger Razy said...
در جواني غصه خوردم هيچ کس يادم نکرد
در قفس ماندم ولي صياد آزادم نکرد
آتش عشقت چنان از زندگي سيرم کرد
...آرزوي مرگ کردم مرگ هم يادم نکرد

Anonymous Anonymous said...
hich kasssssss yadam nakarddd