اشك شب
یک اتفاق, یک احساس, یک جفت چشم عاشق, یک بغض, یک قطره زلال, قطره اشکی از برای عشق! همون اتفاق, همون بغض, همون اشک , همون احساس, اما این بار همراه سکوت, سکوت یک قلب پر از عشق, عشقی تو دل شب ستاره شده بود, دلی که یه تنهایی سکوت و به وسعت شب! "اشک شب" یک مکان دیگه برای شکستن این سکوت!
undefined undefined ماه undefined
...نگو چرا
دل من خاک شد و دوش به بادش دادم
مگر این غم زسرم دور شود
ولی انگار نشد
بگو ای دوست چرا دور نشد؟
جادهاي بود و خانه اي. روزي سياه پوش جواني کوبه ي خانه را زد; ميزبان پرسيد: کيست? او گفت: غم! چه مدت ماندگاري ميزبان دوباره پرسيد. جوان پاسخ گفت: تا آن زمان که راهم دهند. پس ميزبان مهرباني نمود و او را به خانه اش راه داد. در را به او گشود و جوان بساط سفر گسترد. ميزبان هيچ وقت به غم نگفت برو و هيچ وقت نخواست که او برود چون فکر مي كرد او خود روزي خواهد رفت. اما غم که اكنون پيرمرديست, هنوز سياه پوش مينشيند و صحبتهاي ميزبان مهربان را رنگ غم ميزنم.نگو چرا غم نشسته...به هر حال بيرونش کن!!
R.P.
undefined undefined ماه undefined
in ye "send to all" bood az yahoo!!azash kheyli khosham oomad!
. شب را دوست دارم ! چون ديگر رهگذري از کوچه پس کو چه هاي شهرم نمي گذرد تا سر گرداني مرا ببيند
. چون انتها را نمي بينم ,تا براي رسيدن به آن اشتيا قي نداشته باشم
. شب را دوست دارم چون ديگر هيچ عابري از دور اشک هاي يخ زده ام را در گوشه ي چشمان بي فروغم نمي بيند
. شب را دوست دارم : چرا که اولين بار تو را در شب يافتم
. از شب مي ترسم : تو را در شب از دست دادم
!!!!از شب متنفرم ، به اندازه ي تمام عشق هاي دروغين با آفتاب قهرم
....چرا شبها به ديدارم نمي آيد
undefined undefined ماه undefined
I'M BACK!
salam be hame va mamnoon ke be shabe ashk'haam sar mizanid...sharmande UP nakardam va javabhatoon ro nadadam, akhe 2 hafteyi hast ke mosaferat boodam. alaan bargashtam:D...va kolli harf daram ke bezanam, mikham ham az khandehaaye dishabam begam o ham az geryehaaye fardaa....Ishalla vaght aamade shodan baratoon mizarameshoon.
mamnoon....Felan
ye ghatreye dige...az ye daryaaye bozorg ashk