زیر شب گریه ابرا.... یکی مونده تک و تنها
اونکه از نسل ِ خزونه......یه ترانه ساز ِ رسوا
زخم ِ غم ترانه ها و....اشک ِ شب رو تن ِ شیشه
طفلکی حنجره ای که........بی تو میخونه همیشه
بی تو میخونه ز ِ پرواز.......از حصار ِ بازِِِ آواز
از همه ترانه هایی.....که به یادت شده آغاز
فکر ِ روزای بهاری.....که میگفتی موندگاری
که میگفتی با بهارو........با خزونم سازگاری
فصل ِ بارونی رسیده......آخرین پرده خورشید
آخرین شبی که مهتاب....توی آسمون درخشید
رفتی و بعد تو انگار.....دیگه هیچ ستاره ای نیست
دیگه هیچ بهار ِ سبزی....ختم ِ عمر ِ این خزون نیست
بی تو این ترانه ها رو......واسه کوچه ها میخونم
میدونم برنمیگردی........اما منتظر میمونم
رضا میرفخرایی, خسته ترین حنجره
(از دوستان هنرمندم)