اشك شب
یک اتفاق, یک احساس, یک جفت چشم عاشق, یک بغض, یک قطره زلال, قطره اشکی از برای عشق! همون اتفاق, همون بغض, همون اشک , همون احساس, اما این بار همراه سکوت, سکوت یک قلب پر از عشق, عشقی تو دل شب ستاره شده بود, دلی که یه تنهایی سکوت و به وسعت شب! "اشک شب" یک مکان دیگه برای شکستن این سکوت!
undefined undefined ماه undefined
...

باز هم قلمم حس نوشتن کرده
باز هم مرغ دلم ياد پريدن کرده
*
!اي ظلم, اي اشک, اي عشق!! واي از آن عاشق خوش چهره ي محو
*
باز هم شاخه درختي که به رويش بنشستم
پير است و چنين ها چه فزون تجربه کرده
*
!يک ظلم, يک اشک, يک عشق!! اي واي که "يک" بي اثر است
*
باز هم ظلم دگر شانه ي من بگرفته
دست من هم اينک حس غريبي کرده
*
!اي ظلم, اي اشک, اي عشق!! واي از اين وادي تنهايي مهر
1 Comments:
خيلي خوب بود..خيلي زياد ... به سرعت داري پيشرفت ميكني ... هميشه همينطور باش ... لذت بردم ترانه بانو !!! شادو برقرار باشي و سياوشي