اشك شب
یک اتفاق, یک احساس, یک جفت چشم عاشق, یک بغض, یک قطره زلال, قطره اشکی از برای عشق! همون اتفاق, همون بغض, همون اشک , همون احساس, اما این بار همراه سکوت, سکوت یک قلب پر از عشق, عشقی تو دل شب ستاره شده بود, دلی که یه تنهایی سکوت و به وسعت شب! "اشک شب" یک مکان دیگه برای شکستن این سکوت!
...مي خواهم بنويسم

قطره خوني که به جا مانده در اين پيکر سرد
سرو را تاب و توان ميبخشد
و خودش جوهر پايدار زمان مي گردد
رزهاي سرخ دسته گلت را پر پر ميکنم
برگ برگش را
دفتري ميسازم, يادگاري
آمدنت
بودنت را
و رفتنت را هم
با شاخه هاي بلند سرو
باقلمهاي زندگي ام
ثبت ميکنم