اشك شب
یک اتفاق, یک احساس, یک جفت چشم عاشق, یک بغض, یک قطره زلال, قطره اشکی از برای عشق! همون اتفاق, همون بغض, همون اشک , همون احساس, اما این بار همراه سکوت, سکوت یک قلب پر از عشق, عشقی تو دل شب ستاره شده بود, دلی که یه تنهایی سکوت و به وسعت شب! "اشک شب" یک مکان دیگه برای شکستن این سکوت!
undefined undefined ماه ۰
...برگ و باد...

باد, پيچيد در ترانه ي برگ
برگ, لرزيد از بهانه ي باد
هر کجا برگ خشك بود, افتاد
باغ ناليد و گفت:
"باد مباد!"
در شگفتم, گناه باد چه بود?
برگ, خشکيده بود, باد ربود
باد, هرگز نبود دشمن برگ
مردن برگ, دست باد نبود.
***
زندگي ذره ذره ميکاهد
خشك و پژمرده مي كند چون برگ
مرگ, ناگاه مي برد چون باد,
زندگي, کرده دشمني, يا مرگ?
***
برگ خشکم به شاخسار وجود
تا کي آن باد سرد, برسد
تو هم اي دوست, زره زره مکش!
تا نخواهم که زود تر برسد!
"فريدون مشيری "
1 Comments:
Anonymous Anonymous said...
This comment has been removed by a blog administrator.